مبانی نظری خودپنداره
خلاصه ای از کار :
مقدمه :
یکی از مفاهیم بنیادین در تکامل شخصیت و روان هر فرد ، که در دوره نوجوانی اهمیت پیدا میکند ، مفهوم ( خود ( است ، ( خود ( شامل کلیه کیفیتهای ذهنی و عینی است که شخص از خود و دیگران از او دارند . برای مثال ( خود ( شامل ظاهر واقعی فرد ، ارزشها ، ایدهها ، دانشها ، معلومات و همچنین ادراکاتی که سایرین از او دارند میباشد . با این اوصاف میتوان گفت که خود پنداره چهارچوبی شناختی است که به واسطه آن به سازمانبندی آنچه که درباره خویش میدانیم ، میپردازیم . ( تقی زاده ، 1379 )
دوران نوجوانی آدمی با آغاز بلوغ جنسی شروع شده و با تعهد پایدار وی به یک نقش بزرگسالانه پایان مییابد . بنابراین ، نوجوانی باید هم تعیین کننده روانی اجتماعی و هم تعیین کنندهزیستی داشته باشد . مطالعات روانشناسی اجتماعی نشان میدهد در طی و پس از بلوغ جنسی ، کودکان به طور فزایندهای خودآگاه شده و از نظرات دیگران آگاه و به این نظرات حساس میشونداین مطالعات به رشد مداوم خود در طی دوران نوجوانی و یکپارچگی فزاینده میان وضعیت ذهنی فرد و وضعیت ذهنی دیگران اشاره دارد . ( سباستین و همکاران ، 2008 )
...............
بررسی موضعگیریهای نظری در قلمروی خود
دیدگاه اجتماع
در دیدگاه اجتماعی ، مطالعه زمینه خود قدیمی بوده و به کارهای کولی ( 1902 ) بر میگردد . در این دیدگاه خود یک محصول اجتماعی
..............
اهمیت خودپنداره
خودپنداره در طول تاریخ بشری از دیدگاه فلاسفه ، دانشمندان و نیز افراد عادی مورد توجه قرار گرفته است . متفکران بویژه در قرن حاضر ، بر این باورند که صرفاً انسان ، دارای تجربه خوپنداره است و تجربه روانشناختی ، منحصر به انسان است . شاید راجرز اولین کسی بود که با مطرح کردن خویشتن ، خودپنداره را عملاً وارد حوزههای پژوهشی روانشناسی کرد . بعد از راجرز پژوهشگران دیگری مانند کولی ، آلپورت ، مازلو و دیگران در مورد مفهوم خود نظریههایی را ارائه کردند ( چن ، 2004 ).
............
مفهوم در حال تغییر « خود »
دو منبع اصلی اطلاعات وجود دارد که ما برای ساختن خودپنداره از آنها استفاده میکنیم . ارزیابیهای مستقیم از " آنچه به آن شبیه هستیم " میتواند از واکنشهای ما به اتفاقات گذشته و تجربههایمان ، گرفته شود ، درحالی که ارزیابیهای غیرمستقیم ، از عقاید ما در مورد اینکه توسط دیگران چگونه دیده میشویم برمیآیند ، مفهومی که در قالب خود آیینهای بیان میشود . ( گالاگر ، 2000 )
..............
همبسته های عصبی " خود " در نوجوانی
مطالعات نشان دادهاند که نوجوانی دوره رشدی بسیار مهمی برای شکلگیری مفهوم « خود » و ساختارهای عصبی پشتیبان آن میباشد . تحقیقات تصویربرداری عصبی اخیر ثابت کردهاند که فعالیتهای درون مغز ، شامل قشر پیشپیشانی میانی ( MPFC )، که با پردازش « خود » مرتبط هستند ، بین اوایل نوجوانی و بزرگسالی تغییر